نوبت شماست
اين مقاله با افزابش اعتماد به نفس شما كار دارد. در این مقاله من چیز جدیدی به شما نمیگویم و شما خواهید دید بدون گفتن حرف جدید میتوانید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید که جواب بسیاری از سؤالات شما در درون خودتان است.
قبل از اینکه من شروع کنم باید شما شروع کنید.
کاغذ و خودکار
یک کاغذ و یک خودکار بیاورید و آمادهی نوشتن باشید.
این قسمت خیلی مهمه دست کم نگیرید.
اگر کاغذ و خودکار ندارید به من ایمیل بزنید من به بهتون ما کمال میل تقدیم میکنم.
لیست سه در سه با اعتماد به نفس
من از شما میخواهم که اسم ۹ نفر را بنویسید. چه کسانی؟
سه نفر از اطرافیانتان که به نظر شما آدمهای با اعتماد به نفسی هستند
سه نفر از کسانی که میشناسید اما از اطرافیانتان نیست،
اما در شهر شما زندگی میکنند و از نظر شما با اعتماد به نفس هستند.
سه نفر از کسانی که در دنیا به نظر شما با اعتماد به نفس هستند
اگر لازم است فکر کنید و کمی وقت بگذارید اما خیلی طولانی نشود.
شما یک لیست دارید که شامل ۹ نفر است. ۹ آدم با اعتماد به نفس.
باید به یاد داشته باشید که نظر شما مهم است و این لیست باید نظر شما باشد.
حالا باید یک کار ساده انجام دهید. باید یک فهرست دیگر بنویسید.
به نظر شما هر کدام از افرادی که در لیست نوشتنید چه ویژگیهایی دارند که باعث شده است با اعتماد به نفس باشند.
باید به شما این نکته را بگویم که برای این کار ما در ابتدا قضاوت نمیکنیم و فقط مینویسیم.
مثلاً شاید یک ویژگی «به راحتی میتواند در جمع به دیگران توهین کند» باشد.
قطعاً این کار شایسته نیست اما ما فعلاً مینویسیم و مینویسیم.
باید شفاف بنویسید طوری که خودتان متوجه شوید و اگر کسی دید بتواند بفهمد.
مثلاً ننویسید صدا، باید بنویسید با صدای رسا و محکم صحبت میکند. این طور کاملاً شفاف و مشخص است.
مثلاً یک فهرستی به شکل زیر میتواند باشد:
- با قدرت است.
- از قضاوت دیگران نمیترسد.
- به راحتی کارش را انجام میدهد.
- میتواند به خوبی حرفش را بزند.
- میتواند ایدهاش را به راحتی مطرح کند.
- در کار خودش حرفهای است.
- از انجام کار جدید نمیترسد.
- خودش را گم نمیکند
- اگر بخواهد کاری را انجام دهد حتماً انجام میدهد.
- روی نقاط قوت خودش تأکید دارد
- به دنبال چالشهای جدید است.
- میتواند خودش را راحت معرفی کند
- جلوی آدمهایی با جایگاهی بزرگتر است خودش دست و پایش را گم نمیکند
- محکم دست میدهد.
- اگر بداند کاری درست است حتماً انجام میدهد.
- حرف دیگران برایش مهم نیست.
- انجام کارهای بزرگ را دوست دارد
- با هرکسی صحبت نمیکند
- خودش را مهمتر از بقیه میداند
- اهل ریسک کردن است
دستهبندیها
این یک فهرست نمونه بود برای اینکه شما با کار آشنا شوید. شما فهرست خودتان را باید بنویسید.
و مواردی که از نظر شما روی مهم است را روی کاغذ بیاورید.
در مرحلهی بعد باید این فهرست را به چند دسته تقسیم کنیم میتوانید به دستههای زیر تقسیم کنید.
کارهای نادرست
کارهای آسان
کارهای سخت
کارهای خیلی سخت
این تقسیمبندی را و توضیحاتش را میتوانید در زیر بخواندید
کارهای نادرست
کارهایی که از نظر شما درست نیست و نباید انجام داد
این کارها ممکن است ارزشهای شما نباشد و یا از نظر شما اخلاقی نباشد.
ممکن است از این ویژگیها وجود داشته باشد و از نظر شما مناسب نباشد و نباید آنها را انجام داد.
مثلاً ممکن است یک آدم با اعتماد به نفس یکی از ویژگیهایش نادیده گرفتن دیگران و مهم نبودن اطرافیان باشد.
و از نظر شما این کار نادرست است.
کارهای آسان
کارهایی که شما به راحتی میتوانید انجام دهید و یا تا حدودی انجام میدادید.
پس این کارهای آسان دو نوع است اول کارهایی که تا به حال انجام ندادید و به راحتی میتوانید انجام دهید و دستهی دوم کارهایی است که خودتان انجام میدادید و برایتان آسان است.
مثلاً کمی بلندتر صحبت کردن نیاز به کار خاصی ندارد و با دیدن میتوانید به راحتی انجام دهید
کارهای سخت
کارهایی که برای انجام آن نیاز به آموزش است
این دسته از کارها ممکن است برایتان سخت باشد و اصلاً بلد نباشید انجام دهید و با یک یادگیری ساده میتوانید انجام دهید.
مثلاً داشتن باورهای درست از خودتان میتواند از این دسته از کارها باشد و نباید خودتان در ذهنتان بازنده باشید.
کارهای خیلی سخت
کارهایی که برای انجام آن نیاز به آموزش و مهارت است.
این دسته از کارها فراتر از مورد قبل است و علاوه بر آموزش نیاز به تمرین دارد.
باید به صورت منظم و اصولی تمرین کرد تا به آن ویژگی رسید. مثلاً توانایی سخنرانی و ارائه اگر برای شما سخت است و نمیتوانید سخنرانی کنید یعنی اینکه فقط و فقط نیاز به آموزش و تمرین دارید.
مرحلهی بعد
نوبت این است که مواردی که لیست کردید را دستهبندی کنید و در دستههای چهارگانهی بالا قرار دهید.
اگر چیز جدیدی به ذهنتان میرسید آن را نیز بنویسد و سعی کنید لیس خود را تکمیل و تکمیلتر کنید.
این کار حتی در مراحل بعدی نیز میتواند اتفاق بیافتد. پس هر بار که میتوانید بازگردید و لیست خود را تکمیل و تکمیلتر کنید.
حالا باید لیست خود را مرور کنید. از خود بپرسید چه ویژگیهایی از این لیست را دارم.
باید خودتان را ارزیابی کنید و ببینید که کدام مورد در وجودتان است. در این مرحله کمی فکر کنید.
در مرحلهی بعد باید از خود بپرسید که کدام ویژگیها را ندارم و به راحتی میتوانم این ویژگیها را اضافه کنم.
در ادامه از خود بپرسید که کدام ویژگیها نیاز به یادگیری اندکی دارد و باید آنها را یاد بگیرم.
در مرحلهی بعدی باید از خود بپرسید کدام ویژگیها را باید یاد بگیرم و نیاز به تمرین دارد.
با من همراه باشيد
تا الان هنوز اتفاق خاصی نیفتاده.
صبور باشید و به ادامه مقاله توجه کنید. اگر میخواهید میتوانید بروید و با یک لیوان دمنوش باز گردید.
الان وقت، وقت عمل است باید سه ویژگی تا پنج ویژگی را انتخاب کنید و سعی کنید این ویژگیها را یکی پس از دیگری به خود اضافه کنید.
تأکید میکنم یکی پس از دیگری. در نقطهی شروع طمع نکنید بعداً هر کاری خواستید بکنید.
ممکن است یک ویژگی پنج دقیقه طول بکشد تا شما به خودتان اضافه کنید و یا یک ماه زمان نیاز داشته باشد تا بتوانید آن را انجام دهید و یک زمان ثابت وجودی ندارد.
اولویت با ویژگیهای راحت و سریع است و در مراحل بعد باید به ویژگیّهای زمانبر بپردازید.
مثلاً کمی صحبت کردن برای شما یک ثانیه بیشتر طول نمیکشد و فقط نیاز به تصمیم دارد. اما نکتهی حیاتی این است که تصمیم گرفتن یک ثانیه است و ما میتوانیم به راحتی انجام دهید اما کار سخت استفاده و استمرار در استفاده است.
مثلاً ما تصمیم میگیریم که کمی بلندتر صحبت کنیم اما در عمل وقتی برای خرید میرویم مثل قبل با صدای کم و آهسته صحبت میکنیم و این کار ساده را انجام نمیدهیم
این ایراد بیشتر دو دلیل عمده دارد.
اول ترس
دوم فراموشی
اول اینکه میترسیم و در موقعیت انجامش نمیدهیم. در این شرایط برایمان سخت است که از قالب قبلی خودمان بیرون بیاییم و یک رفتار جدید را از خودمان بروز دهیم.
دوم هم فراموشی است اگر نترسیم ممکن است فراموشی دلیل انجام ندادن است مثلاً بعد از اینکه با یک نفر صحبت میکنیم با یاد میآوریم که باید کمی بلندتر صحبت میکردیم و باید این کار را انجام میدادیم.
برای هرکدام از این موارد من یک راه حل به شما میگویم که خودتان بهتر از من میدانید اما میگویم برای یادآوری و برای کسانی که نمیدانند و یا استفاده نمیکنند.
برای ترس
اگر در موقعیتها مختلف میترسید که یک کار را انجام دهید باید به دنبال سادهترین موقعیت باشید. اگر نمیتوانید یک ویژگی را جلوی رئیس دانشگاه خود انجام دهید نگران نباشید اول از موقعیتهای ساده و کوچک شروع کنید. مثلاً از صحبت با یک دوست شروع کنید و با او کمی بلندتر صحبت کنید بعد از آن به سراغ جمع دوستان بروید و این کار را انجام دهید و هر بار موقعیت را کمی سختتر کنید مثلاً موقع خرید بعد سر کلاس درس بعد و …
اگر از موقعیتها میترسید از کوچکترین شروع کنید و هر بار یک قدم بردارید و به جلو حرکت کنید و هر بار موقعیت بالاتر و سختتر
برای فراموشی
برای این کار یک برنامه برای خود مشخص کنید. مثلاً به خود بگویید من امروز باید با پنج نفر کمی بلندتر صحبت کنم و با این پیشفرض که باید این کار را انجام دهید و این برنامه را به سرانجام برسانید به سراغ افراد مختلف بروید..
میتوانید برای این کار یک چک لیست تهیه کنید. و هر بار که آن کار مورد نظر را انجام میدادی یک تیک بزنید و به سراغ نفر بعدی و موقعیت بعدی بروید.
اگر دوباره فراموشی سبب انجام ندادن کار شما شد. باید فقط برای انجام آن کار به سراغ دیگران بروید. مثلاً من به داخل یک مغازه میروم فقط برای اینکه از فروشنده با صدای کمی بلندتر قیمت یک محصول را بپرسم.
اگر یک سهمیه و برنامه برای یک روز خود مشخص میکنید سعی کنید به هر قیمتی که میتوانید آن را انجام دهید. با این کار میتوانید به سمت ویژگیهای سختتر و پیچیدهتر بروید.
پس قرار شد که ما برای خودمان وقت بگذاریم و هر بار یک ویژگی از ویژگیهایی که خودمان میدانیم را به خودمان اضافه کنیم و بعد به سراغ ویژگی بعدی برویم.
بازخورد
در این مرحله ما باید به بازخوردها توجه کنیم.
ما باید ببینیم این کارهایی که انجام میدهیم تأثیری دارد یا نه؟
قبل از آن باید بگویم که ما دو نوع بازخورد داریم.
بازخورد درونی
بازخورد بیرونی
بازخورد درونی یک حس آرامش و رضایت درونی به ما میدهد خودمان از خودمان راضیتر میشویم و برای کارهایی که میتوانیم انجام دهیم انرژی بیشتری خواهیم داشت.
مثلاً انسانهای با اعتماد به نفس درون ذهن خود برای خودشان ارزش قائل هستند و خود را بازنده نمیپندارند.
این ویژگیها بازخورد درونی خوبی برای ما خواهد داشت و حالمان با خودمان خوب خواهد بود.
بازخورد بیرونی بازخوردی است که محیط و افراد به ما میدهند و این بازخورد ممکن است مستقیم و غیرمستقیم باشد .
مثلاً وقتی شما بلندتر صحبت میکنید ناخودآگاه توجه بیشتری جلب میکنید و قدرتمندتر دیده خواهید شد و این قدرت یا در رفتار دیگران تأثیر خواهد گذاشت و یا اینکه به صورت مستقیم به شما خواهند گفت که از صحبت با ما لذت میبرند.
در شروع فقط به دنبال بازخوردهای درونی باشید نه اینکه فقط کارهایی انجام دهید که بازخورد درونی دارد.
بلکه کارهایی را انجام دهید از هر دو دسته ولی اولویت بازخورد با درونی است
به عبارت دیگر شما باید کارهای بیرونی را انجام دهید ولی فعلاً در اوایل مسیر تلاش به دنبال بازخورد نباشید.
میگویم که در ابتدا به بازخورد بیرونی کاری نداشته باشید چون ممکن است.
کار شما درست باشد ولی از نظر طرف مقابل نادرست باشد
کار شما درست باشد و برای طرف مقابل عادی باشد
کار شما درست باشد و طرف مقابل اصلاً کار شما را نفهمد
کار شما درست باشد و طرف مقابل فراتر از واقعیت بازخورد بدهد
کار شما نادرست باشد ولی به دلایل دیگر بازخورد خوبی به شما بدهد.
کار شما نادرست باشد و بیش از آنچه لازم است بازخورد بد به شما داده شود.
حالتهای مختلفی وجود دارد و در هر بازخورد عوامل متعددی مؤثر است.
اینکه خیلی سخت شد پس چه کار کنیم؟
شما باید چهار کار انجام دهید
-
به بهترین شکل کاری که میتوانید را انجام دهید.
-
خودتان را تحلیل کنید
-
از خود بپرسید که چگونه این کار را بهتر انجام دهم.
-
یک بار دیگر بهتر آن کار را انجام دهید.
بازخورد بیرونی را میتوانید در قسمت تحلیل خودتان بررسی کنید ولی منبع قضاوت نباشد و فقط نگاهی به آن بی اندازید.
در کل اگر دربارهی بازخورد بخواهم جملهای بگویم این است که باید در ابتدای مسیر از خودتان انرژی بگیرید.
پلهی بالاتر
بعد از تمام کارها و اضافه کردن یک ویژگی که خودتان از انسانهای با اعتماد به نفس پیدا کردید باید قدم بعدی را برای خودتان مشخص کنید.
باید پلهی بالاتر را برای خود مشخص کنید.
ترجیح این است که پلهی بعدی کمی بالاتر باشد . یعنی چالشیتر باشد
برای این کار لازم است برای خود مشخص کنید که چه میخواهید و میخواهید به چه سمتی حرکت کنید.
من به شما نمیگویم که به یک باره تمام ویژگیها را به خودتان اضافه کنید .نه
من میگویم که باید برای یک مسیر تعریف کنید و هر بار مسیر را کمی سختتر کنید و چالش را بیشتر کنید.
ميديديد
همان طور که دیدید شما ویژگیهای انسانهای با اعتماد به نفس که میتوانستهاید ببینید را انتخاب کردید و به خود اضافه کردید.
شما هر چقدر این ویژگیها را در خود ایجاد کنید ممکن است به صورت اتفاقی ویژگیهای دیگری نیز در وجودتان پدیدار شود.
و این کاملاً غیر ریاضی است. یعنی اگر آ + ب میشود ج ممکن است در این مسیر آ + ب شود ج + د
به عبارت سادهتر مثلاً اگر شما فن بیان بهتری داشته باشید و تن صدای مناسب ممکن است تصویر ذهنی شما دربارهی خودتان عوض شود و از درون هم یکسری ویژگی به شما اضافه شود ویژگیهایی که ممکن است بعضیها مستقلاً به دنبال آن باشند.
به عنوان نکتهی پایانی باید بگویم که فقط ادامه دهید و نگران نتیجه نباشید.
اگر اعتماد به نفس پایینی دارید باید انتخاب کنی که آبا میخوانید رشد کنید و اعتماد به نفس داشته باشید یا لازم نیست و همینی که هست.
شما انتخاب میکنید و بر اساس انتخابتان زندگی میکنید. پس اگر تصمیم به رشد دارید پس شروع کنید.