اول بپذیر

اول بپذیر

دیروز که برگشتم خانه شرایط خیلی متفاوت شده بود. نه می‌توانستم از کامپیوتر استفاده کنم و مقاله بنویسم و نه می‌توانستم تلویزیون ببینم. نه می‌توانستم کتاب بخوانم و نه حرکتی انجام دهم.

تمام برنامه‌هایم به هم‌ریخت.

نتوانستم هیچ‌کدام را اجرا کنم.

هر چه که در سر می‌گذشت به یک ثانیه از بین رفت.

با دیدن شرایط جدید نزدیک بود عصبانی بشم.

اما سریع به خودم گفتم که دارم چه می‌کنم؟

آیا کار درستی است؟

قطعاً جواب منفی بود.

گفتم باید چه کنم؟

اولین قدم این بود که شرایط جدید را بپذیرم. و پذیرفتم.

وقتی پذیرفتم خشمم از بین رفت و آرام شدم.

حالا نوبت این بود که ببینم چه کار کنم؟

در آن شرایط می‌توانستم با هدفون فایل صوتی گوش کنم.

من هم یک فایل صوتی درباره‌ی شبکه‌های اجتماعی در گوشی پیدا کردم و گوش دادم.

نکته‌ای که یاد گرفتم این بود که هر چیزی را نمی‌توان با شبکه‌های اجتماعی انتقال داد و باید دقت کنیم چون لحن وجود ندارد.

شاید این موضوع سبب این شود که طرف مقابل برداشت متفاوتی از نوشته ما داشته باشد.

بعضی‌ها اتفاق‌های بزرگ را می‌خواهند با شبکه‌های اجتماعی رقم بزنند.

مثلاً سرنوشت یک رابطه را با چند پیام تلگرامی مشخص می‌کنند یا یک اختلاف کاری را می‌خواهند با ارسال پیام حل کنند.

خلاصه ابزار مناسب را باید برای انتقال احساستان پیدا کنید.

می‌گفتم،

پذیرفتم و آرام شدم و توانستم یک کار مفید انجام دهم.

برای اینکه بتوانم بهترین کار را انجام دهم باید بتوانم بهترین کاری که می‌توانم را در لحظه انجام دهم.

الان که ماجرای دیشب را مرور می‌کنم می‌بینم که نزدیک بود کل دیشب من از بین برود و نزدیک بود که انتخاب نادرست داشته باشم. اسم این میکرونوشته نیز بر اساس همین موضوع انتخاب‌شده.

بپذیر تا بتوانی بهترین کار خود را انجام دهی.

بپذیر تا بتوانی بهترین انتخاب ممکن را داشته باشی.

بپذیر چون کار درست را بتوانی انجام دهی.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *