مسکن ها
وقتی صبح شنبه از خواب بلند میشوید و میگویید ایبابا دوباره شنبه شد. وقتی از خواب بلند میشوید و میبینید که لباستان اتو ندارد و یادتان رفته قبلاً کاری برایش انجام دهید. وقتی کمرتان درد میگیرد و نمیتوانید کاری انجام دهید. این اتفاقها زمانی میافتند که از قبل باید کاری را انجام میدادید و ندادید. مثل پیدا کردن یک شغل موردعلاقه، برنامهریزی شب قبل و ورزش کردن. مسکن روزمرگی یعنی چه؟
اگر قرار باشد کاری را انجام دهیم و نمیدهیم بخشی از زندگی خود را وارد فضای مسکنها کردهایم. روی صحبتم در این مقاله اولازهمه به خودم است. من کارها را بسیار پشت گوش میانداختم و یا راهحلهای نامناسب و سریع را انتخاب میکردم اما خدا را شکر میکنم که نسبت به گذشته تغییرات بسیار زیادی را در خودم ایجاد کردم اما این موضوع یک مسئلهی عمیق است و من همیشه باید حواسم به آن باشد.
منظور من از مسکن به تعویق انداختن، نادیده گرفتن و کماهمیت شمردن مسائل است. اینکارهای سطح بالایی از روزمرگی را فراهم میکنند. منظور از سطح بالا یعنی روزمرگی دردناک و زجرآور.
کدام موارد؟
این سه مورد را به یاد داشته باشید البته نه اینکه فقط به یاد داشته باشید بلکه باید حواستان به آن باشد.
تعویق انداختن
اهمال و پشت گوش انداختن کارها بلای روح و روان اغلب آدمهاست. یک مثال کلیشهای که همهجا میشنوید این است که چند بار تصمیم گرفتیم ک به باشگاه برویم و ورزش کنیم و نرفتیم؟ چند بار تلاش کردیم رژیم بگیریم و نگرفتهایم؟ چند بار خواستهایم زبان یاد بگیریم اما نگرفتهایم؟
این مبحث یک مبحث بسیار طولانی است اما فقط یک نکته را به شما میگویم که امیدوارم به دردتان بخورد.چ
علت اینکه بسیاری از کارهای را نمیتوانیم شروع کنیم یا به پایان برسانیم نداشتن انگیزهی کافی است و دلیل نداشتن انگیزه نداشتن دلیل کافی است. شما باید به دنبال دلیلهای کافی، درست و قوی باشید. برای این کار باید با خودتان شفاف شوید
- ابتدا یک کاغذ و یک خودکار باورید
- یک خط افقی و یک خط عمودی و یک خط افقی به شکل تی انگلیسی رسم کنید
- سمت راست خط عمودی بنویسید اگه بشه و طرف چپ آن بنویسید اگه نشه
- در قسمت اگه بشه بنویسید اگر این اتفاق انجام شود چه اتفاقی میافتد؟ مثلاً اگر به باشگاه بروم تناسباندام خواهم داشت، سلامت خواهم بود، لباسهایم کوچک نمیشوند، انرژی بیشتری خواهم داشت و …
- در قسمت اگه نشه بنویسید اگر آن اتفاق صورت نگیرد چه خواهد شد؟ مثلاً اگر به باشگاه نروم ممکن است زودتر بیمار شوم، چون زیاد پشت میز مینشینم کمرم درد خواهد گرفت، زیبا نخواهم بود، لباسهایم کوچک خواهد شد، راه رفتن مشکل خواهد بود و …
- بعد از نوشتن این را مرور کنید که با توجه به جدولی که رسم کردید تجسم کنید اگه بشه چی میشه؟
- این کار میتواند انگیزهی شمارا برای انجام هر کاری بیشتر کند.
نادیده گرفتن
در طول روز بسیاری از کارها را نادیده میگیریم. این کارها ممکن است کوچک باشد اما نباید نادیده گرفته شود. مثل مطالعه کردن. بسیاری از مردم ما مطالعه را بهکلی نادیده میگیرند و همین مسئله بعداً برای آنها مشکلزا خواهد بود. فرق این مورد با کماهمیت شمردن این است که ما مسائلی که با آن درگیر نیستیم را نادیده میگیریم کماهمیت شمردن زمانی اتفاق میافتد که ما با موضوعاتی درگیر هستیم. بسیاری از آدمها به هیچوجه درگیر مطالعه نیستند. مثال دیگری که میتوان مطرح کرد برنامهریزی است. برایم عجیب است اما آدمهای بسیاری را میشناسم که نمیدانند برنامهریزی چیست.
کماهمیت شمردن
بعضی از مشکلاتی که ما در طول روز با آنها دستوپنجه نرم میکنیم. مثلاً اگر حال نداشته باشیم و به عزیزترین فرد زندگیمان کمتوجهی کنیم یا قبضها را پرداخت نکنیم. کماهمیت شمردن در کوتاهمدت تأثیر خاصی در زندگی شما ندارد اما در طولانیمدت منجر به زجرآورترین شکل از روزمرگی خواهد شد. تأثیر این مورد ذرهذره و ریزریز است برای همین در ابتدا دردی احساس نمیشود. اگر به یک درد کوچک اهمیت ندهید و یا چکه کردن شیر آب برایتان مهم نباشد در آینده میتواند هزینهای بیشتر برای شما داشته باشد. به اطراف نگاه کنید و ببینید چه چیزهایی نیاز به اهمیت دارند اما شما به آن توجه نمیکنید؟
راهحل نامناسب
گاهی اوقات برای از سر باز کردن یک مشکل به دنبال یک راهحل مقطعی و کوتاهمدت و آسان هستیم. شاید برای تعداد محدودی از کارها کارساز باشد اما در طولانیمدت هزینههای زیاد و مشکلات بعدی را به همراه خواهد داشت. استفاده از راهحل نامناسب مثال کسی است که بهجای رفتن به حمام مدتهای زیاد از اودکلن و عطر استفاده میکند. این راهحلها برای اندک زمان به درد ما میخورد. در بعضی از موارد این راهحلهای نامناسب فقط زمان راهحل اصلی را عقب میاندازند. در بعضی از موارد کار را بدتر میکنند.
چرا مسکن استفاده میکنیم
من به تمام این موارد میگویم مسکن و اینها همگی برای این استفاده میشوند چون راحت و دمدستی هستند. انرژی و فکر کمتری از ما میبرند و برای ما چالش ایجاد نمیکنند. اگر حواستان به اطراف و جنبههای مختلف زندگی خود نباشد، اجباری یا ناخودآگاه وارد منطقهی مسکنها میشویم. دوباره یادآوری میکنم که روی صحبتم اولازهمه به روی خودم است. من زمانی که ورزش را رها کردم، عادت غذاییام را رها نکردم قبلاً سنگین ورزش میکردم و مصرف مواد غذاییام زیاد بود. اما پس از ترک ورزش وارد منطقهی مسکن شدم و وزنم رفتهرفته زیاد شد. اما چند وقتی است که ورزش را پس از سه سال دوباره شروع کردم و وزنم آهسته در حال کم شدن است.
چه کنیم؟
برای حل این موارد باید از سه عامل زیر استفاده کنیم تا در آینده این عوامل درگیر چیزهای بیخودی نشوند. امیدوارم در مقالهای دیگر به این موضوع و این سه مورد اساسی و حیاتی بیشتر بپردازم.
ما این سه منبع را داریم که محدود هستند. یعنی در روز فقط حدود شانزده ساعت بیدار هستیم. فقط به یک موضوع میتوانیم خوب فکر کنیم. منبع انرژیمان محدود است و پس از استفاده خالیشده و به زمان نیاز دارد تا دوباره پر شود.
اگر بهموقع از این منابع استفاده کنید این منابع بهینه و کنترلشده مصرف میشوند. مثلاً اگر پکیج منزل شما خراب است باید بهموقع تماس بگیرید و موضوع را پیگیری کنید تا همهچیز روی روال پیش برود. اما اگر بهموقع تماس نگیرید مشکلات دیگری به همراه خواهد آمد.
-
زمان
-
فکر
-
انرژی