خاطره و روزمرگی
دیروز ناهار چه خوردید؟ دقیقاً یک هفتهی پیش صبحانه چه خوردید؟ دقیقاً ده روز پیش بیشتر روز خود را با کدام لباستان بودید؟
آیا توانستید به سؤالات بالا پاسخ بدهید؟
همهی ما هرروز با صدها اتفاق کوچک و بزرگ طرف هستیم. بعضی از اتفاقات را فقط میبینیم و در بعضی از اتفاقات دخیل هستیم. همهی ما برای اینکه بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم اتفاقات مختلف را ثبت میکنیم. میگویند ازنظر علمی هیچیک از اطلاعاتی که دریافت میکنیم از بین نمیروند اتفاقی که میافتد این است که ما دسترسی به اطلاعات را از دست میدهیم.
این بحثها مهم نیست. قرار است دربارهی روزمرگی و خاطرات صحبت کنیم. این مقدمه را گفتم تا بگویم بسیاری از اتفاقاتی که در روز برای ما میافتد و روزمره ساز هستند ممکن است در خاطرات ما نباشند. ممکن است بسیاری از اتفاقات به دلیل اینکه برای ما مهم نیست ثبت نشوند اما بهمرور تأثیر بدی بر ما داشته باشند. مثلاً اگر اهل چای نوشیدن هستید بگویید حدوداً در روز چند قند مصرف میکنید؟ در ماه چند قند مصرف میکنید؟ در سال چه تعداد قند مصرف میکنید؟ اگر نمیدانید حساب کنید یا حساب کنید در سه ماه اخیر چه تعداد بستنی خوردید؟ هزینهی این تعداد چه مقدار بوده است؟ یا در یک سال اخیر چه مقدار پول بستهی اینترنتی دادهاید؟ یا در هفتهی اخیر جمعاً چند ساعت خوابیدهاید؟
.
بسیاری از این سؤالات وجود دارد که ما غالباً به آنها توجه نمیکنیم اگر بهتمامی سؤالات بالا میتوانید بهراحتی پاسخ بدهید احتمالاً کار مهمتری در زندگی ندارید یا مسئول خرید جای خاصی هستید. این سؤالات به ما میگویند که بسیاری از اتفاقاتی که در روز برای ما میافتند اصلاً به چشم نمیآیند.
ممکن است بعضی از این اتفاقات را بهخوبی به یاد داشته باشیم درصورتیکه با یک اتفاق خاص همراه باشد. مثلاً ممکن است تمام بستنیهایی که با نامزد خود خوردهاشیم را به یاد داشته باشیم.
تمام هدف من این است که بگویم که ما تمام اتفاقات را بهعنوان خاطرات ثبت نمیکنیم.
منظور از خاطرات چیست؟
ذهن ما مانند یک دوربین فیلمبرداری فقط فضای محدودی را میتواند ثبت کند. یک دوربین فقط یک کادر محدود دارد که هر چیزی که در این کادر قرار بگیرد ثبت میشود. البته ذهن ما پیشرفتهتر است و چیزهای دیگری مثل بو مزه احساس و … را ثبت میکند. پس خاطرات ما محدود به کادر ذهن ماست. تفاوت دیگری که ذهن ما با دوربین دارد این است که ذهن ما بنا بر شرایط موجود میزان جزئیات را متفاوت ثبت میکند. یعنی ممکن است از یک خاطره فقط یک اتفاق را به یاد داشته باشیم و یا ممکن است که ما در یک خاطره ثانیه به ثانیه را به یاد داشته باشیم. منظور ما از خاطرات آن اطلاعات محدود و گزینششده است که پس از مدتی بخشی از آن را به یاد میآوریم. معمولاً در خاطرات ما روزمرگی دیده نمیشود و بسیاری از اطلاعات فیلتر میشود.
رابطهی خاطره و روزمرگی
اگر بخواهیم رابطهای بین خاطرات خود و روزمرگی کشف کنیم لازم است که دو هفته خاطرات خود را ثبت کنیم. یک هفته آزمایشی و یک هفته دقیق. روال این کار به این شکل است که در روز اول آخر شب سعی میکنیم خاطرهی روزمان را بنویسیم در روز بعد باید یک مرحله دقیقتر و بیشتر بنویسیم. به مدت یک هفته باید این کار را ادامه دهیم و هر بار دقیقتر از روز قبل بنویسیم. این خاطرات را باید به شکلی بنویسید که اگر کسی خاطرات شمارا خواند مثل این باشد ک فیلم یک روز شمارا دیده باشد. بعد از یک هفته خاطرهنویسی اصلی شما شروع میشود. باید یک روز خود را بنویسید. بهتر است یک هفته این کار را انجام دهید اما سه روز میتواند کافی باشد. اما زمان ایدئال یک هفته است.
خاطرات زیر ذرهبین.
بعد از نوشتن خاطرات پر جزئیات باید روزهای خود را به قسمتهای مختلف تقسیمبندی کنید مثلاً قبل از محل کار محل کار و بعد از محل کار و پایان روز. میتوانید به هر شیوهای که دوست دارید این تقسیمبندی را انجام دهید. بعد از تقسیمبندی باید به ترتیب قسمتهای مختلف را باهم مقایسه کنید.
اگر در هر قسمت اشتراک زیادی مشاهده شد شما احتمالاً به روزمرگی مبتلا هستید و یا در معرض مبتلا شدن قرار دارید. برای اینکه دقیقتر بتوانید تشخیص دهید باید در خاطرات خود حس خود را نیز ثبت کنید. بنویسید که خوشحالید، ناراحتید، عصبی هستید، ترسیدید و … بعد از ثبت این احساس و بعد از مقایسهی قسمتهای مختلف باید به احساس خود از صفرتا ده نمره بدهید. بعد از نمره دادن باید دو مدل میانگین بگیرید یکی میانگین از نمرهی احساسات یک روز و مدل بعدی میانگین از احساسات یکقسمتی که مشخص کردید. بعدازاین کار از خود سؤال اصلی را بپرسید که باید چهکاری انجام دهم تا میانگین نمره بالا بیاید.
آیا اهمیت بدهیم؟
در طول این دو هفته باید به همهچیز اهمیت بدهید. نباید چیزی را از قلم بی اندازید. کوهترین کارها باید ثبت شوند مثلاً چه میوههایی را کی خوردید یا ساعت خوابوبیداری و شروع کار.
خاطرات کوچک یا بزرگ
در طول روز اتفاقات مختلفی میافتد. بعضی از اتفاقات بهصورت خاص برای ما اتفاق میافتد. مثلاً قبولی در کنکور کارشناسی. این اتفاق بهطور معمولی برای هر نفر نهایتاً یکبار رخ میدهد. یا مثلاً دیدن فینال باشگاههای آسیا. این اتفاقات یا یکبار یا خیل کم رخ میدهند. منظور ما خاطراتی است که بهطور معمولی برای شما رخ میدهد.
هر بار یک اتفاق بزرگ مثل شوک عمل میکند و ما را موقتاً کمی از روزمرگی دور میکنند. اما قالب روزهایمان مدنظر است. ما با شکستن قالبها یا ساخت قالب مخصوص باید زندگی خود را بسازیم
خاطره سازی
یک از راههای جالب برای ایجاد یک روز خوب خاطره سازی است . خاطره سازی یعنی خاطرهی روز خود را جلوتر بنویسید و سپس خاطرهی خود را بسازید. با این کار میتوانید حواس خود را جمع کنید و آیندهی خود را بسازید.
هشدار
ممکن است آن چیزی که مینویسید را در روزهای اول نتوانید کامل اجرا کنید. باید در انتهای روز ببینید که چند درصد از این خاطره را نتوانستید بسازید . مثلاً من توانستم چهل درصد خاطرهام را بسازم. در مرحلهی بعد باید از خود بپرسید که چرا نتوانستید؟ مثلاً من به خاطر اینکه فراموش میکردم باید خاطرهام را بسازم و کار عادی خودم را میکردم. در مرحلهی بعد باید بپرسید که چطور باید میزان بازدهی خاطره سازی را بیشتر کنید. مثلاً من باید در دو کاغذ بزرگ بنویسم و بچسبانم در اتاقخواب و محل کار. هرروز این فرایند را بهبود دهید.