حال خوب هنرمند

حال خوب هنرمند

اگر حال خوب داشته باشید کارتان هم خوب خواهد شد.

من تصمیم دارم به چهار کاری اشاره‌کنم که می‌تواند حال شما را خوب کند. شاید از نظر شما بدیهی باشد اما در عمل ببینید کدام مورد را انجام می‌دهید.

اگر حال هنرمند خوب نباشد چگونه می‌تواند حال مخاطبش را خوب کند.

بسیاری از هنرمندان را دیده‌ام که دل‌هایی پر از سیاهی دارند و به خیال خود می‌خواهند برای مخاطب خود کاری فاخر تولید کنند.

اما این آثار به دل چه کسی می‌نشیند؟ چه کسی آن را دوست دارد؟

هنرمند واژه‌ای بسیار گسترده است.

در این مقاله مفهومی عام از هنرمند مدنظر  است.

منظور از هنرمند هرکسی است که کار هنری انجام می‌دهند.

از نوازندگان کنار خیابان گرفته تا کپی کارها همه را در این کلمه می‌گنجانیم.

تصور کنیم که هنرمندی به نام ایرج حال خوبی دارد و برای آرامش خود  بها پرداخت کرده است.

ایرج از زندگی راضی است.

رابطه‌ی خوبی با خانواده دارد و همه او را دوست دارند.

ایرج اهل مطالعه است و هرروز در حال رشد و پیشرفت است.

ایرج طراح و نقاشی است که ارتباط خوبی با کارفرمایان خود دارد و کارفرمایان او از کار با او بسیار راضی هستند.

این رضایت باعث شده که ایرج ازلحاظ مالی مشکلی نداشته باشد چون در کار خود حرفه‌ای است و اخلاقی حرفه‌ای در کار دارد.

ایرج چند وقت یک‌بار برای تفریح و خلق تجربه‌ی جدید به مسافرت می‌رود و هر بار باانرژی بیشتر بازمی‌گردد. ایرج کار وزندگی خود را دوست دارد.

حال یک‌نفری که تمام زندگی‌اش بر روی بدبختی و خشم و کینه بناشده چگونه می‌خواهد به دیگران کمک کند؟

حال خوب در زندگی بحث گسترده‌ای است که در این مقاله نمی‌توان به آن پرداخت اما حال خوب در کار موضوع این مقاله است.

در ادامه به مواردی می‌پردازیم که سبب حال خوب می‌شود.

خلق اثر

یک هنرمند زمانی که به سمت خلق یک اثر می‌رود باعث رضایت او می‌شود.

زمانی که یک هنرمند زمان به روی خلق اثر خود می‌گذارد غالباً از دنیا به دور است و در دنیای خودش در حال تلاش و کوشش است و از زمان بریده می‌شود.

مثلاً زمانی که من به تصویرسازی مشغولم متوجه گذشت زمان نمی‌شوم و برای مدت طولانی در کار غرق می‌شوم.

همه‌ی هنرمندان این حال و هوا را تجربه کرده‌اند.

زمانی که آن حالت رخ می‌دهد هنرمند در حالت رضایت است و حالش خوب است.

اگر هنرتان شغلتان باشد مجبور به خلق اثر هستید. اگر هنرتان شغلتان نیست برنامه‌ای باید برای خلق اثر داشته باشید.

مثلاً اگر نقاشی می‌کشید با خود قرار بگذارید که هرماه یک تابلو تمام کنید یا هرماه یک موشن گرافیک برای خود بسازید یا هر هفته یک طراحی کاراکتر داشته باشید. باید برای خود و خلق اثر خود برنامه داشته باشید.

 

کار جدید

هر کار جدید و هر تجربه‌ی جدید برای هر هنرمند می‌تواند بسیار موردتوجه باشد.

هنرمند واقعی از تکرار فرار می‌کند هنرمند واقعی از روزمرگی فرار می‌کند و برای آینده‌ی خود برنامه‌ای دارد که از تکرار فرار کند.

وقتی من یک تجربه‌ی جدید در کارم داشتم مثلاً شروع به طراحی با فضای فانتزی کردم یک  حس تازه در وجودم جریان پیدا کرد.

پیشنهاد من به شما این است که هرچند وقت یک‌بار یک کار جدید انجام دهید که مربوط به کارتان باشد.

منظورم این نیست که اگر طراح لباس هستید بروید و ساز بنوازید. منظورم کاری مرتبط است.

مثلاً اگر فیلم‌ساز هستید این‌ بار یک سبک جدید را تجربه کنید.

شیوه‌ی کارتان را عوض کنید.

اگر فیلم شما دیالوگ زیاد دارد این بار سعی کنید فیلمی با حداقل دیالوگ بسازید.

هدف این است که در کار خود کمی جلوتر بروید و یک کار جدید تجربه کنید.

کشف تازه

هنرمندان از آن دسته از انسان‌ها هستند که زودتر از بقیه می‌توانند خیلی از چیزها را بفهمند چون متفاوت از دیگران می‌بینند. هنرمندان چیزهایی را می‌بینند که مردم عادی نمی‌بینند. چیزهایی را می‌شنوند که دیگران نمی‌شنوند.

چیزهایی را حس می‌کنند که بقیه حس نمی‌کنند.

به همین دلیل یک هنرمند واقعی حداقل یک‌قدم از بقیه جلوتر است و این باعث می‌شود که کشف‌های تازه‌ای داشته باشد اما باید بدانید که برای حرکت به سمت کشف باید در مسیر بود.

هر کشفی که انجام می‌شود یک حس و حال تازه و یک حال و هوای خوب برای ما به همراه دارد.

مثلاً می‌توان آینده‌ی مردم را پیش‌بینی کرد. می‌توان فهمید که در آینده مردم چه لباسی می‌پوشند چه فیلمی‌ می‌بینند و چه موسیقی گوش می‌کنند.

پیشنهاد من به شما این است که کشف‌هایی که انجام می‌دهید را یادداشت کنید.

چون به‌زودی از یاد می‌روند و این کار باعث می‌شود که ایده‌های خوبی برای کار خود داشته باشید.

می‌توانید در گوشی خود این کشفیات را ثبت کنید و می‌توانید به‌صورت سنتی روی کاغذ بنویسید.

مواظب باشید کشف‌هایتان فرار نکنند.

بازخورد

یکی از لحظات فوق‌العاده برای هنرمندان این است که توسط علاقه‌مندان تشویق شوند.

این تشویق‌ها می‌تواند به شیوه‌های مختلف انجام شود مثل بازخوردهای مثبتی که از آثار به هنرمند بازتاب می‌شود.

وقتی یک مخاطب یک اثر را می‌‌بیند و از اثر خوشش می‌آید و بازخورد این موضوع را به هنرمند عرضه می‌کند هنرمند حسی متفاوت را تجربه می‌کند. این‌یک پاداش معنوی است که از سوی یک نفر به‌سوی هنرمند بازتاب می‌شود.

گاهی اوقات این بازخورد به‌صورت مستقیم صورت می‌گیرد و گاهی اوقات ممکن است به‌صورت غیرمستقیم باشد.

مثلاً در سینما میزان فروش تا حدودی میزان استقبال را نشان می‌دهد.

شما برای بازخورد گرفتن از مخاطب برنامه‌ای دارید؟ باز خوردها چه تاثیری در کار شما دارد؟

در پایان باید بگویم که مواردی که گفته شد مربوط به هنرمند و هنرش است .

به‌غیراز این موارد موارد مختلفی در حیطه‌های مختلف برای حال خوب وجود دارد.

در مقاله‌های‌ دیگر تلاش می‌کنم به آن‌ها نیز بپردازم و در همه‌ی زمینه‌ها برای حال خوب هنرمند قدمی‌ بردارم.

کاری که باید شما انجام دهید این است که ببینید برای هرکدام از این موارد چه برنامه‌ای دارید؟

از هرکدام چه انرژی می‌گیرید و برای هر مورد چه پله‌هایی را تعریف کرده‌اید.

باید حال هنرتان و حال خودتان خوب باشد و مخاطب را در حال خوب خود شریک کنید.

لحظه‌های خوب زندگی را از دست ندهید همین لحظات بهترین هنر هستند.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *