داستان بسازید و خلاق باشید
راههای زیادی برای خلاق شدن وجود دارد. من قصد دارم یکی از سادهترین و جذابترین ابزارها را به شما معرفی کنم. ابزاری که همهی انسانها با آن درگیر هستند. این درگیری هم به شکل مخاطب است و هم در مقام خالق. این ابزار ساده و قدرتمند داستان سازی نام دارد. داستان سازی یکی از ابزارهایی است که با آن میتوان بخشی از مسیر خلاقیت را پیمود.
همهی ما در طول زندگی در میان داستانهای مختلف قرار داریم.
نزدیکترین این داستانها داستان زندگی خودمان است.
زندگی ما از یکزمانی شروعشده و پس از گذشت مراحل مختلف به این لحظه که در آن قرار داریم رسیده است.
همچنین ما با داستانهای مختلف دیگر محاصره شدیم.
داستانهایی که از طریق سینما تلویزیون روزنامه تئاتر شبکههای اجتماعی اینترنت و … به ما منتقل میشوند و هرلحظه بر تعداد آنها افزوده میشود.
داستانهای مختلف برای ما روایتی دارند که با شنیدن آنها حسهای مختلفی برای ما تداعی میشود.
داستانها گونههای مختلفی دارند و به شکلهای مختلف برای ما بازگو میشوند.
کاری که قرار است ما انجام دهیم استفاده از داستان بهعنوان ابزاری برای افزایش خلاقیت است که بروز و ظهور آن به عهدهی کلمات است.
قصد ما این است که داستان بسازیم.
این کار با داستاننویسی و یا فیلمنامهنویسی کاملاً متفاوت است و قصد ما افزایش خلاقیت است.
در آینده میتوان از داستان سازی برای داستاننویسی استفاده کرد که در این مقاله مجالی برای بیان آن نیست.
چرا باید داستان بسازیم؟
داستان سازی برای ما بساطی را فراهم میکند که تجربهای به دست بیاوریم.
این تجربهای است که در عمل به آن دست پیدا نمیکنیم. ما داستانی را میسازیم که قبلاً وجود نداشته است.
با ساختن هر داستان یکقدم در مسیر خلاقیت به جلو برمیداریم.
تجربهی لحظهی خلق تجربهای منحصربهفرد برای ما خواهد بود.
ما در ذهن خود چیزی را میسازیم. آنچه در ذهن ما ساخته میشود چیزی است که به این جهان اضافهشده است.
خلق کردن ما را خلاقت میکند. البته نه هر خلق کردنی.
ما با خلق هدفمند برای خود راهی میسازیم که خلاقیت نهفتهی خود را املا بیدار کنیم و دوما پرورش دهیم.
بیدار کردن به این معناست که همهی ما زمانی که متولد میشویم خلاقیم و هرچه بزرگتر میشویم خلاقیت کمرنگ میشود. بعد از بیدار کردن خلاقیت نهفته نوبت پرورش آن است که برای ما بهراحتی میتواند پلههای جدیدی را صعود فراهم کند.
داستان سازی چیست؟
داستان سازی به این معنی است که ما با ساختن یک ماجرا از ابتدا تا انتها یک مسیر جدیدی در فکر خود ایجاد میکنیم.
ما در ذهن خود لحظات را میسازیم و پشت سر هم قرار میدهیم تا به یک کل واحد برسیم.
این کلیت باید اجزایش هماهنگ باهم باشند.
فرق مخاطب با خالق چیست؟
مخاطب فقط مصرفکنندهی داستانهای دیگران است و خالق خودش داستانها را میسازد تأثیری که خالق بودن در ایجاد خلاقیت دارد با مخاطب بودن قابلمقایسه نیست.
وقتی ما خودمان این کار را انجام میدهیم برای خود میتوانیم به هر شیوهای که میخواهیم داستان خود را بسازیم .
املا که ما به فکر خود فشار میآوریم و این کار باعث تقویت عضلات خلاقیت ما میشود و دوما ما در ذهن خود محدودیتی نداریم که ما را از راه بازبدارد.
نحوهی انتقال چگونه است؟
داستان سازی را میتوان به شکلهای مختلفی انتقال داد که دو راه اصلی آن کلامی و نوشتاری میباشند.
اما ما بیشتر با کلامی کارداریم و این بدان معنی است که باید داستان خود را بسازیم و پس از ساختن برای یک نفر و یا خودمان تعریف کنیم.
قوانین داستان سازی
هنگام داستان سازی بهتر است این قوانین را عمل کنید
- محدودیت بی محدودیت.
- داستان سروته داشته باشد.
- بتوان آن را تعریف کرد.
- سخت نگیرید.
حالا چی کارکنیم؟
در این لحظه باید داستان خود را بسازید.
- اول باید یک موضوع انتخاب کنید.
- دوم باید یک شخصیت انتخاب کنید
- سوم باید یک اتفاق حساس انتخاب کنید.
- چهارم باید داستان خود را بسازید.
مثلاً من موضوع زندانی بودن را انتخاب میکنم. شخصیت من هم یک کرم است که در داخل یک سیب متولدشده است. اتفاق حساس هم رسیدن کرم به بیرون از سیب و رهایی است.
داستان را هم میتوان به این شکل بیان کرد:
در یک فضای تاریک و گرم کرم چشمانش را باز کرد. در جای تنگی قرار داشت. نمیتوانست تکان بخورد. از هر طرف که میخواست حرکت کند نمیتوانست. دیگر ناامید شده بود که بتواند حرکت کند. پس از تلاش بسیار گرسنهاش شده بود. شروع کرد به خوردن آن چیزی که جلویش قرار داشت. خورد و خورد. بعد اینکه کمی سیر شد دید که میتواند در آن فضایی که خورد است و یک فضای خالی ایجادشده حرکت کند. شروع کرد به حرکت. از خوشحالی که تقریباً یکراهی پیداکرده فریاد میزد. خوردن را ادامه داد و جلو رفت. هرچه بیشتر میخورد میتوانست بیشتر حرکت کند. بااینکه سر شده بود ولی از شوق رهایی خوردن را ادامه داد. حسش به او میگفت که کدام سمت را باید بخورد و به خوردن ادامه میداد و جلو میرفت
بههیچوجه سخت نگیرید
قرار نیست که یک اثر هنری فاخر خلق کنید.
فقط باید ذهن خود را رها کنید تا بتوانید داستان را پیش ببرید.
میتوانید خود را جای شخصیت اصلی داستان بگذارید و با تصور شرایط داستان را بسازید و کار را پیش ببرید.
در ابتدا شاید کار کمی سخت باشد اما هرچه بیشتر ادامه دهید این کار آسانتر از قبل خواهد شد.
از قضاوت دیگران نترسید قرار نیست دیگران داستان شمارا ببینند. ما تلاش میکنیم که خلاقیت خود را زیاد کنیم نه اینکه یک داستان بنویسیم. اگر هم میخواهید داستان بنویسید گذراندن این مرحله ضروری است.