اعتماد به نفس چیست
آیا شما اعتماد به نفس دارید؟ به نظر شما اعتماد به نفس چیست؟ کدام یکی از آدمهای اطراف شما اعتماد به نفس دارند؟
امروز میخواهم در این مقاله دربارهی اعتماد به نفس با شما صحبت کنم. اعتماد به نفس یکی از ویژگیهای مؤثر برای موفقیت است. ما برای اینکه خلاق باشیم باید حتماً اعتماد به نفس داشته باشیم.
اعتماد به نفس برای ما در ابتدا مثل یک سکو است. ما باید از سکوی اعتماد به نفس استفاده کنیم. باید روی آن بایستیم و متفاوت از گذشته عمل کنیم.
تا حالا شده یک کاری را میخواستید انجام دهید اما دست و دلتان لرزیده و انجام ندادهاید؟ آیا تا به حال رخ داده است که کس دیگری آن کار را خیلی راحت انجام داده باشد و بعد شما ببینید که میتوانستید خیلی بهتر آن را انجام دهید ولی انجام ندادهاید؟
آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است با قدرت رفتهاید کاری را انجام دهید اما شکست خورده باشید؟
من به شما میگویم اعتماد به نفس چیست و از چه اجزایی تشکیل شده است.
اما قبل از آن باید از شما بپرسم که به اعتماد به نفستان از صفر تا ده چه نمرهای میدهید؟ صفر یعنی هیچ اعتماد به نفسی ندارم و ده یعنی کوه اعتماد به نفسم. نمرهی خود را یک جا یادداشت کنید.
رابطه اعتماد به نفس با خلاقیت
اعتماد به نفس یک جزء جدایی ناپذیرِ خلاقیت است. اگر یک نفر خلاق باشد و اعتماد به نفس نداشته باشد عملاً خلاقیتش در بسیاری از کارها بلا استفاده میشود. این اتفاقات در زمانهای حیاتی و مهم خیلی بیشتر رخ میدهد.
فرض کنید یک آدم با اعتماد به نفس پایین با یک آدم خیلی مهم قرار ملاقات دارد. آیا او میتواند خودش را آن طور که شایسته است معرفی کند؟ آیا او میتواند طرحش را به بهترین شکل ارائه کند؟ آیا او میتواند به بهترین شکل خلاقیتش را بروز دهد؟
خلاقی که اعتماد به نفس نداشته باشد مثل چاقوی بی دسته است. تیز است میبرد اما به کار نمیآید.
من به دلیل اهمیت اعتماد به نفس به این موضوع پرداختم. شاید بسیار دیده باشید آدمهایی را که فقط به خاطر اعتماد به نفس بالایشان پلههای ترقی را طی کردهاند در حالی که یک آدم توانمند در حال درجا زدن است.
با بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس شما یک خلاقت واقعی خواهید بود و این ویژگی شما شکوفا خواهد شد.
اگر اعتماد به نفس خوبی دارید خیلی خوب است اما اگر نه در این مقاله و مقالههای بعد به شما کمک میکنم که اعتماد به نفس خود را افزایش دهید البته اگر خودتان بخواهید. اگر شما نخواهید و برایش اقدام نکنید این مقاله به درد شما نمیخورد و بهتر است به جای یادگیری یک فیلم سینمایی ببینید.
تعریف اعتماد به نفس
در منابع مختلف تعاریف مختلفی از اعتماد به نفس وجود دارد. من در اینجا سعی دار تعریفی را ارائه کنم که به من و شما بیشترین کمک را بکند نه اینکه یک تعریف زیبا یا پیچیده و عجیب باشد. ما تعریفی را میگوییم که بتوانیم از آن استفاده کنیم و بیشترین بازدهی را برای ما داشته باشد.
اعتماد به نفس یعنی داشتن مهارت کافی و باور کافی برای انجام کاری. به بیان دیگر یعنی چه مقدار خودمان را قبول داریم تا کاری که بلدیم را انجام دهیم.
همان طور که دیدیم اعتماد به نفس از دو بخش تشکلی شده است.
مهارت
باور
این دو قطعهی اصلی اعتماد به نفس هستند. یعنی باید هر دوی این قطعه ها با هم باشند. با یکی از آنها هر چقدر هم با کیفیت نمیتوان نتیجهی لازم را گرفت. یعنی ما باید همزمان باور و مهارت را داشته باشیم.
این دو قطعه مثل دو بال برای یک هواپیماست و موتور آن هواپیما خلاقیت شماست.
پس هواپیمای اعتماد به نفس دو بال دارد مهارت و باور
این دو بال مثل یک هواپیما باید تعادل داشته باشند تا هواپیمای ما با سرعت و قدرت حرکت کند.
در ادامه با هر دو بال آشنا می شویم. با استفاده از این دو بال به سمتی حرکت خواهید کرد که توانایی شما در ایجاد و بروز خلاقیت به حداکثر برسد.
باورهای ما
اولین بالی که دربارهی آن صحبت میکنیم باور است. باورهای ما در تمام عرصههای زندگی تأثیر گذارند. در انتخاب مسیر زندگی و در نحوهی پیمودن آن مسیر.
کسی که خودش را باور ندارد به یکسری فکر بی اساس منتظر میماند تا بیایند و او را کشف کنند. کسی که خود را باور ندارد در یک موقعیت که باید کاری را انجام بدهد میترسد و از انجام آن کار سرباز میزند. کسی که خود را باور ندارد نمیتواند خود واقعیش را بروز دهد.
شما چقدر خود را باور دارید؟
آیا در زمانهای حساس افکاری مثل افکار زیر سراغ شما میآید؟
اگه خراب بشه چی؟
اگه بهم بخندن چی؟
اگه درست انجامش ندم چی؟
حتماً باید الان انجام بدم؟
حالا دفعه دیگه انجام میدم.
بزار بهتر که شدم انجام میدم.
خفن که شدم بعداً
جلوی اینا چجوری آخه؟
بزار یکی کم دیگه بگذره
بزار یکی دیگه انجام بده
ایشاا.. در یک فرصت مناسب تر
دفعه دیگه حتما انجام میدهم.
من چه قابل جهت انجام
اینا خودشون از من بهترن
من جلوی اینا چی دارم بگم
اگر از این افکار به سراغ شما میآید شما خودتان را باور ندارید و در زمانی که باید یک کاری انجام دهید بهانه میآورید و از آن فرار میکنید.
شما باید خودتان را باورداشته باشید. اگر خودتان را باور ندارید نمیتوانید اعتماد به نفس لازم را به دست بیاورید. اولین کاری که باید بکنید این است که با خودتان درست صحبت کنید. باید طوری با خودتان صحبت کنید که به شما قدرت دهد. اگر کاری را بلد هستید اما باور لازم را ندارید شما دارید به خودتان ظلم میکنید. دلیل عدم باور به خودتان افکار منفی و پوچی است که به ذهن شم میآید. شما باید ذرهذره این افکار منفی را دور بریزید. البته بهخودیخود این اتفاق نمیافتد و این افکار با جایگزین کردن آنها با افکار مثبت و سازنده و ایجاد باورهای مفید انجام میشود.
باید خودتان را قبول کنید.
مهارت ما
بال دوم اعتماد به نفس داشتن مهارت کافی برای انجام یک کار است. مثلاً من در اسکی و یا موجسواری اعتماد به نفس ندارم چون هیچ مهارتی در آن ندارم. اگر تصورم از خودم خوب باشد و به خودم باور داشته باشم نمیتوانم در انجام آن کارها موفق شوم.
داشتن مهارت بال دیگر است. شما در چه کارهایی میخواهید اعتماد به نفس داشته باشید؟ در چه کارهایی مهارت دارید و در چه کارهایی ندارید؟
داشتن مهارت یعنی بتوانیم کار مورد نظر را با استاندارد قابل قبولی انجام دهیم. مثلاً اگر دانشجوی معماری هستید و میخواهید وارد دنیای حرفهای شوید باید توانایی طراحی یک ساختمان و کشیدن پلان آن را داشته باشید و با به دست آوردن آن توانایی و همراه کردن آن با باور درست میتوانید وارد دنیای حرفهای شوید.
شما برای به دست آوردن اعتماد به نفس در کاری که به آن علاقه دارید و باید انجام دهید دو گزینه دارید. گزینهی اول این است که شما مهارت کافی دارید. گزینهی دوم این است که شما مهارت لازم را به دست میآورید.
اگر لازم است کاری را انجام دهید ولی نمیتوانید باید با برنامهریزی آن مهارت را به دست آورید. مثلاً اگر لازم است که برای کار خود سخنرانی کنید ولی نمیتوانید لازم است با یادگیری سخنرانی و تمرین به مهارت لازم برسید.
جایی که کم میاریم
لازم نیست که ما در همه چیز اعتماد به نفس داشته باشیم اما لازم است همیشه عزت نفس داشته باشیم که درمقالهی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
ما در کارهایی که نیاز داریم باید اعتماد به نفس داشته باشیم یعنی مهارت و باور کافی داشته باشیم.
ما زمانی که کم میآوریم میفهمیم اعتماد به نفس نداریم. مثلاً زمانی که باید گرفتن گواهینامه امتحان شهر بدهیم و پشت فرمان در کنار افسر مینشینیم میفهمیم که اعتماد به نفس نداریم. علت آن نداشتن یک از دو بال و یا هر دو است.
شما در کجای کار کم آوردهاید؟ علت هر کدام چه بودهاست؟
باید یک لیست از موارد که لازم است ما در آن اعتماد به نفس داشته باشیم را تهیه کنیم. مهم نیست که الان در آنها اعتماد به نفس داریم یاد نه.
مثلاً من میتوانم لیست زیر را بنویسم:
سخنرانی کردن
ایده پردازی
نوشتن مقاله
مصاحبه کردن
تدوین
طراحی کردن
برگزاری کلاس
صحبت کردن در جلسه
تماس با ناشر
…
شما باید لیست تهیه کنید و به مرور این لیست را تکمیل کنید.
بعد از تهیهی این لیست مشخص کنید در کدام یک از این کارها کم آورده اید و کدام بال را برای انجام آن ندارید.
با تهیهی این لیست شما میتوانید برای به دست آوردن اعتماد به نفس مورد نظر برنامهریزی کنید و نسبت به وضعیت خودآگاهی داشته باشید.
میزان اثربخشی
ما برای هر کاری لازم نیست که نهایت اعتماد به نفس را داشته باشیم یا حداقل لازم نیست موقع شروع اعتماد به نفس زیادی داشته باشیم. ما بر اساس نیاز خودمان باید بفهمیم در هر کاری چه مقدار باید اعتماد به نفس داشته باشیم. ما فهرستی که در بالا تهیه کردیم را میتوانیم بر اساس دستور زیر دستهبندی کنیم.
کارهای ضروری
بعضی از کارهای برای ما ضروری است و نمیتوانیم از آن اجتناب کنیم. مثلاً اگر لازم است که ما چیزی را بفروشیم در فروش باید اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم بتوانیم به راحتی سؤال کنیم بتوانیم به راحتی درخواست کنیم.
آرزوها
این کارها برای ما یکسری آرزو هستند و ما به آنها علاقه داریم و ممکن است بعداً به دردمان بخورد مثل کسی که تصمیم به کارآفرینی میگیرد باید بتواند در آینده اعتماد به نفس مدیریت را داشته باشد.
دور ریختنیها
این کارها به دردمان نمیخورد و فقط یک جو الکی و کاذب به خاطر محیط و علایق ما آنها را برای ما مهم کرده است. مثلاً بسیاری از مردم ایران تصمیم دارند که خواننده شوند یا در کنار کارشان خوانندگی نیز بکنند. اگر این مسیر شماست پس پر قدرت پیش بروید اگر نه حذفش کنید. معمولاً این علاقه به خاطر گوش دادن زیاد به موسیقی و همراهی با خواننده به وجود آمده است. پس حواستان باشد که آنها حذف کنید.
بعد از دستهبندی باید اولویتبندی کنید تا بتوانید در مسیر درست قدم بردارید. اولویتبندی باعث میشود از جای درست کار را آغاز کنید. بعضی از مردم فکرشان در گروه دور ریختنیهاست. نباید این اتفاق بیافتد. شما باید از ضروریها شروع کنید و به سمت آرزوها حرکت کنید.
آقای خلاق و با اعتماد به نفس
حالا اگر اعتماد به نفس داشته باشید میتوانید به سمت خلاق بودن حرکت کنید. با اعتماد به نفس دیگر شما از چیزی نمیترسید.
آقای و خانم خلاق باید اعتماد به نفس داشته باشند تا بتوانند خلاق باشند همچنین آقا و خانم با اعتماد به نفس باید خلاق باشند چون خلاقیت لازمهی زندگی است.
با اعتماد به نفس ابزار بروز خلاقت خود را خواهید داشت و با بروز خلاقیت خود به رشد آن کمک میکنید و هر بار خلاقتر خواهید شد . اما اگر خلاقیت خود را بروز نکنید، خلاقیت شما سرکوبشده و نمیتوان از آن استفاده کرد.
آقا و خانم خلاق از خلاقیت خود در تمام جنبههای زندگی استفاده میکنند. اگر در حالتهای خاص شرایط برای همه سخت و دردناک شود، آقا و خانم خلاق درد شیرینی را تحمل میکنند و این به معنی رشد آنهاست. در شرایط عادی آنها در بهترین حالت خود خواهند بود.
اگر بخواهم از آقا و خانم خلاق یک نکته به شما بگویم آن نکته این است:
اعتماد به نفس خود را هرجایی خرج نکنید. اعتماد به نفس خود را جایی خرج کنید که برای شما نتیجه و حاصلی داشته باشد. یعنی یا ضروری باشد یا آرزوی مفید باشد.
وارد چالش شدن
اعتماد به نفس باعث میشود که ما جسارت انجام یکسری از کارها را داشته باشیم. این مفهوم مشابه در خلاقیت است. در خلاقیت ما کارهایی را انجام میدهیم که دیگران انجام نمیدهند.
این فرایند یعنی همیشه با چالش طرف هستیم.
اگر فکر کردهاید که در مسیر کسب اعتماد به نفس و خلاقیت چالشی وجود ندارد اشتباه فکر کردهاید. این مسیر پر از چالش است و این چالشها یکی پس از دیگری به سراغ ما میآیند یا ما به سراغ آنها میرویم. اما این چالشها چالشهای الکی نیست این چالشها مثل غذای روح باعث رشد ما میشوند. مثل ورزش باعث ورزیده شدن ما میشوند.
پس نباید از چالش بترسید. چالش در این مسیر دوست شما خواهد بود. مثلاً من اولین باری که تصمیم گرفتم فروش حضوری را تجربه کنم. در ایام نمایشگاه کتاب به نمایشگاه رفتم و سعی کردم کتابم را بفروشم. یک چالش بسیار سخت برای من بود. در ابتدای کار بسیار برایم سنگین بود اما من یک روز کامل این کار را انجام دادم و این کار در رشد اعتماد به نفس من بسیار تأثیر داشت.
میتوانستم این کار را انجام ندهم و از این چالش فرار کنم اما میدانستم برای رشد باید این کار را انجام دهم.
همین امروز
بهترین کاری که باید انجام دهید این است که همین امروز یک چالش برای خود تعریف کنید و به سمت انجام آن شتابان حمله کنید. اگر بخواهید آهستهآهسته به سمت انجام آن بروید احتمال انجام آن خیلی کم میشود چون به خاطر ترس مغز ما هزاران دلیل برای انجام ندادن آن به ما میگوید. اما اگر یک دلیل برای انجام آن دارید بشتابید.
اگر میخواهید رشد کنید همین امروز باید یک کار انجام دهید. این کار شما بزرگترین کمک به خودتان است.
یادتان باشد که خیلی از کارها مهارت خاصی نمیخواهد و فقط باید روی باورتان و تصوری که از خودتان دارید کارکنید. اگر اقدام کنید باورتان هم تقویت میشود.